يكي ديگر از شكل هاي محبوب وبلاگ نويسي و يكي از سريع ترين اشكال در حال رشد رسانه هاي اجتماعي، تويتر[2] است. از آوريل 2008 تا آوريل 2009، تعداد كاربران تويتر رشدي معادل 1298 درصدي داشته است. تويتر كه يك ميكروبلاگينگ[3] محسوب مي شود به كاربرانش اجازه مي دهد تا حداكثر140 كاراكتر را براي دوستان خود ارسال كنند. تويت كردن بسيار ساده تر از وبلاگ نويسي است ضمن اينكه كاربران مي توانند از طريق دستگاه هاي دیجیتال همراه مانند آيفون و بلك بري، تويت بفرستند. از طريق تويتر، كاربران مي توانند افكار، فعاليت ها و حتي احساسات خود را با دوستان و طرفداران خود به اشتراك بگذارند.

بسياري از وبلاگ ها و تويت هاي شخصي وجود دارند كه در آن افراد، اخبار، افكار و ايده هاي خود را با منتخبان به اشتراك مي گذارند. مجموعه ديگري از وبلاگ ها و تويت ها توسط افرادی ايجاد مي شود كه مي خواهند نظرات شخصي خود را در باره درباره هرچيزي كه به ذهنشان مي آيد بيان كنند. وبلاگ نويسان يا كاربران تويتر ممكن است در مورد شركت ها و محصولات اظهار نظر كنند و حمايت يا شكايت خود را درباره شركت ها و برند ها بگويند. كاربران عصباني از يك محصول با داشتن مخاطبان گسترده در فضاي مجازي، مي توانند بسياري از مصرف كنندگان را كه تمايل به انجام خريد از يك شركت را دارند، منصرف كنند.

محبوبيت وبلاگ نويسي و تويت كردن به دنياي شركت هاي بزرگ هم رسيده است. به عنوان مثال IBM كاركنان خود را تشويق مي كند كه وبلاگي ايجاد كنند و بطور آزاد در آن جا در باره شركت خود با رعايت معيارهاي خاص مطالبي را مطرح كنند. جنرال الكتريك نیز يك گروه تويت را تاسيس كرد. در اين شركت يك گروه از كاركنان جوان، کارکنان قدیمی را برای استفاده از رسانه های اجتماعی آموزش می دهند.

مردم نيز كليپ هاي ويديويي كوتاه را تهيه می کردند و آنها را براي يوتيوپ براي ديدن مردم جهان ارسال مي كنند. بسياري از فيلم سازان مشتاق، اميدوارند كه خلاقيتشان از اين طريق شناخته شود. نمونه اين ويدئو ها مربوط به يك خواننده جوان كره اي بود كه با قرار دادن ويدئو خود در يوتيوب در سال 2012 به شهرت بالايي دست يافت. او كه خواننده عادي به حساب مي آمد پس از پخش ويدئو خود در يوتيوب در مدت زمان كوتاهي تبديل به فرد مشهوري شد. و يكي از ويدئو هايش تبديل به پر بيننده ترين ويدئو سال يوتيوب شد.

زمانیکه رسانه اجتماعي گسترش پیدا می کنند، مصرف كنندگان مي توانند به طور فزاينده با نظرها و تجربه هاي خود بر مصرف كنندگان ديگر تاثير بگذارند. در پي اين موضوع نفوذ تبليغات شركت هاي بزرگ در شكل دادن به رفتار خريد مصرف كنندگان كاهش خواهد يافت.

اوضاع وقتي براي بازاريابان سنتي بدتر مي شود كه درمي يابند مصرف كنندگان در حال انجام فعاليت هاي ديگري مانند بازي هاي ويديويي و تماشاي دي وي دي ها و ساير كارهايي هستند كه جذاب تر از نگاه كردن به تبليغات آنان است.

از آن جايي كه رسانه هاي اجتماعي كم هزينه و بدون اریب[4] هستند، در آينده به عنوان ابزار ارتباطات بازاريابي خواهند شد. ارتباط بين دوستان در سايت هاي شبكه هاي اجتماعي مانند فيس بوك و ماي اسپيس[5] نيز مي تواند به شركت ها براي بدست آوردن بينش هايي در باره بازار كمك كند. محققين آی بی ام، اچ پی، مایکروسافت با تحليل و پردازش شبكه هاي اجتماعي و پروفايل هاي كاربران در اينترنت، تلاش مي كنند طرح هايي را براي ارتباط بهتر بين كاركنان خود و مصرف كنندگان شكل دهند.