كارگران هفت روز در هفته (هر روز 12 ساعت)، فقدان قوانين مربوط به كودكان (حتي 8 سال به پائين) در معادن ذغال سنگ و امثال آن نشانة شرائط سخت كاري در آمريكا و انگلستان ميباشد. اين امور و موارد مشابه زمينهساز تغييراتي در نهادهاي فردگرايي، حضور دولت و اعمال محدوديت در رقابت (و امثال آن) گرديد. توجه بيشتر به گروههاي اجتماعي، نقش حقوق دستهجمعي و اهميت پيدا كردن روانشناسي اجتماعي باعث شد كه اصرار بر عقيدة فردگرايي از ناحيه افكار قابل توجهي مورد سئوال واقع شود. همچنين نقش انديشة آزادي كامل بازار (لسفر) با دخالت عملي بيشتر دولت رو به افول گذاشت. دولت همواره (حتي تحت سيطرة سرمايهداري) در كشورهاي غربي نقش قابل توجهي در امور داشته است. در خود آمريكا دولت ابتدائاً به صورت ارائه دهنده آموزش عمومي، سازنده كانالهاي اصلي و جادهها مطرح بود. در دوره ديگري دولت اين كشور با جديت به تعيين و حفظ تعرفه در مرزها اقدام نمود. در فرانسه دولت حتي انحصار مواد الكلي، تنباكو و چاي و راهآهن را به عهده داشته است.
بحران كبير دهة 1930 يك كانال تشديد كنندة نقش دولت ميباشد. برمبناي تجربه بحران مذكور، نيروي كار سازمان دهي شده، كشاورزان، بنگاهها و گروههاي مصرفكننده براي بهبود وضع درآمدي و تضمين امنيت اقتصادي دست به دامن دولتها شدند. رضايتمندي حاصل از اين تقاضاها مفهوم جديدي از دولت را بوجود آورد. در حال حاضر افزايش نقش دولت يك واقعيت محوري در جامعة مدرن غربي است. در ارتباط با توليد و توزيع، تصميمات استراتژيك در فرايند سياسي صورت ميگيرد (و نه در قالب بازار). نهاد رقابت نيز با وجود نقش قابل توجه آن بخصوص در كارآمد ساختن اقتصاد، در طول زمان دچار تعديل و اصلاح گرديد. در قالب كاركرد اين نهاد، بازندهها و برندههايي وجود دارند كه [بناچار] دولت براي كمك به بازندهها وارد صحنه گرديده است. بنگاههاي كسب و كار نيز از طريق راهاندازي كارتلها، تراستها و شركتهاي مختلف ديگر از رقابت ممانعت بعمل آوردهاند. از سوي ديگر كارگران نيز با تشكيل اتحاديهها از ادامة روند رقابت كاستهاند. بسياري از بنگاهها در كشورهاي غربي در صورت فقدان حمايت دولت در صحنه رقابت حذف ميشوند. خلاصه، اقتصاد سرمايهداري در حال حاضر ديگر به شيوة خالص و بازار آزاد كامل حتي در كشورهايي كه اقتصاد تحت نام سرمايهداري پيش ميرود، وجود ندارد.
:: برچسبها:
حسن غریبی ,