مارکسیسم به شکل رایج ومتعارف آن به مراحل پنج گانه ای قائل می شود که شامل کمون اولیه ، برده داری،فئودالیته ،بورژوازی وسرانجام سوسیالیسم منجر به کمونیسم است.خودمارکس ازشیوه های دیگرازجمله شیوه ی تولیدآسیائی سخن به میان می آورد. مارکسیسم طی یکصدسال گذشته تاثیرگسترده ای برتاریخ واندیشه ی غربی وجهانی گذاشته است.انقلاب روسیه برپایه تعبیری ازمارکسیسم،به نوسازی وصنعتی کردن بخشی ازجهان انجامید.درغرب نیزدولت رفاهی تااندازه ای تحت تاثیرگسترش جنبشهاواندیشه های سوسیالیستی ورادیکالی پدیدآمدکه خودازطریق مارکسیسم درقرن بیستم جان تازه ای گرفتند.(بشیریه،21،1376).درطی قرن بیستم انواع گوناگونی ازمارکسیسم پدیدآمدکه دربیشترمواردحتی ازحدودمقصودخودمارکس نیزفراترمی رفت.ازاین تقسیم بندیهامی توان به مارکسیسم ارتدوکس،تجدیدنظرطلبی درمارکسیسم،مارکسیسم انقلابی،لنینیسم،مارکسیسم فلسفی، مارکسیسم انتقادی،مارکسیسم ساخت گراو...اشاره نمود.
درنهایت می توان گفت تعبیرهای متفاوت ازاندیشهی مارکس تااندازه ای درابهامات موجوددراندیشه خود مارکس ریشه داردوتااندازه ای نیزحاصل تاثیرتحولات ومسائل اجتماعی وسیاسی قرن بیستم برمفسران آن اندیشه بوده است. مارکس برآن بودکه مجموعهی روابط تولیددرهرعصری زیربنایی راتشکیل می دهدکه براساس آنها روبناهای سیاسی وایدئولوژیک قرارمی گیرد.منظورازروابط تولید،شیوهی سازماندهی به تولید اجتماعی ووسایل وابزارهای لازم برای آن است.امادرهرعصری سرانجام نیروهای تولید از روابط تولیدپیشترمی رودودرنتیجه، تضادوانقلاب اجتماعی رخ می دهد.درعصرسرمایه داری نیزوقتی نیروهای تولیدبه عالی ترین وجه توسعه وتکامل خود دردرون روابط تولید مستقربرسند،جامعهی بورژوائی درنتیجه ی وقوع سلسله ای ازانقلابات فروخواهدریخت وزمینه برای پیدایش صورتبندی تاریخی جدیدی به نام سوسیالیسم فراهم خواهدآمد.(پیشین،ص400)
ایدئولوژی مارکسیسم گرچه پس ازفروپاشی شوروی دراواخرسده ی بیستم کامل ازبین نرفته ولی باسقوط شوروی به عنوان سردمداربلوک شرق که داعیه دار ایدهی کمونیستی بود به عنوان یک ایدئولوژی منفعل درصحنه ی بین الملل مطرح گردیدوباتغییراتی که درکشورهایی چون چین و...پیداکرده راه برای لیبرالها هموارگردیدکه سخن ازبرتری ایدهی لیبرالیسم به میان آورندو اظهاردارندتنهاایدئولوژی که می تواند پاسخ گوی نیازهای بشری باشد لیبرالیسم است .
:: برچسبها:
حسن غریبی ,