نظریه ارزش: اسميت نظريه ارزش خود را بر مبناي هزينههاي هر واحد نيروي كار، سرمايه و زمين در توليد، ارایه كرد. او ارزش كالاها در تعادل درازمدت را برحسب دستمزد، سود و رانت توضيح داد. ريكاردو نظريه ارزش مبتني بر كار را مطرح كرد. ريكاردو علاوه بر اين متوسط نسبت سرمايه ـ كار ووجود يك كالاي توليد شده تحت چنين شرايطي ، يعني اندازهگيري ثابت را فرض كرد.از نظر ريكاردو، رنت، مازاد ناشي از وجود بازدهي نزولي در كشاورزي است. اقتصاددانان به طور سنتي اين را به عنوان منحنی عرضه كشاورزي در حال افزايش، با ناحيه مازاد توليد كننده تصور ميكنند كه بين منحنی عرضه و قيمت بازار قراردارد و لذا رنت يك مازاد است. استوارت ميل بر نوسان قيمت بازاردر اطراف قيمت طبيعي درازمدت (هزينه توليد) تأكيد كرد، اما گفت كه هزينه ميتواند با محصول تغيير كند و برخي محصولات مي تواند ارزش كميابي داشته باشد. هزينه توليد مشتمل بر دستمزد و سود است و رنت، يك جزء هزينه توليد نيست. ژان باتيستسي، رويكرد كاملاً متفاوتي داشت كه سازگار با رويكرد پس از 1870 در نظريه ارزش بود. از نظر سی، ارزش از تعامل ارزيابي ذهني و محدوديتهاي عرضه به دست مي آيد و كالاها و خدمات مولد، ارزششان را از مطلوبيت محصول نهايي بدست ميآورند و قيمت به وسيله تقاطع منحني تقاضا( با شيب منفي) و جدول عرضه صعودي تعيين ميشود.سي (1817) جدول نزولي تقاضا را بر حسب توزيع درآمد نه مطلوبيت، توضيح داد. ناسا سنيور ايده مطلوبيت نهايي نزولي را توضيح داد، اگر چه او آنرا به يك منحني تقاضا مرتبط نساخت. اقتصاددان ايرلندي مونتيفورت لانگفيلد نظريه ارزش ذهني مدرن را مطرح كرد و گفت كه ارزش به عرضه و تقاضا بستگي دارد: هزينه توليد، عرضه را محدود ميكند و تقاضا بستگي به مطلوبيت نهايي نزولي دارد. مطلوبيت نهايي بين واحدهاي يك كالا و بين اشخاص، تغيير ميكند. بجاي اتكاء به توزيع درآمد براي بدست آوردن جدول تقاضا با شيب نزولي، لانگفيلد آنرا صريحاً از مطلوبيت نهايي نزولي بدست آورد.
:: برچسبها:
حسن غریبی ,