اسپكتور (1997) ازرضايتشغليبهعنوانارزيابييكفردازكاروزمينهكارياشوهمچنين احساسكليدرموردشغل تعريف کردهاست(کرریر و بورکو[1]، 2008).هم رضایت و هم نارضایتی، بعنوان تابعی از رابطه مشاهده شده بین آنچه که فرد از شغلش میخواهد و آنچه که بدست میآورد ارزیابی میشود. لذا " رضایت شغلی نگرشی است که نشاندهنده میزان رضایت، خشنودی یا اقناع فرد در کار یا شغل خود است"( شارما، ورما و مالهوترا،[2] 2010 ). فيشر و هانا[3] براي رضايت شغلي مبنايي رواني قائل بودند و اعتقاد داشتند كه رضايت شغلي نوعي سازگاري عاطفي با شغل و شرايط شغل ميباشد. هاپاك[4] بر چند بعدي بودن رضايت شغلي معتقداست(از قبيل ميزان درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط محيط كارو… ).