سير تاريخي مفاهيم يادگيري سازماني
1938
|
جان ديويي در كتاب «تجربه و آموزش» مفهوم «يادگيري تجربي» را مطرح كرد.
|
دهه 1940
|
كنث كريك روان شناس اسكاتلندي واژه «مدلهاي ذهني» را ايجاد كرد.
|
1946
|
كرت لوين ايده «تنش خلاق» را پيشنهاد كرد كه بين تصورات فردي و درك از واقعيت ايجاد ميشود.
|
دهه 1960
|
داگلاس مك گريگور كتاب «جنبه انساني موسسه» را منتشر نمود.
|
1963
|
سايرت و مارچ در مطالعه برروي جنبه رفتاري تصميم گيري سازماني، براي اولين بار واژه «يادگيري سازماني» را به كار بردند.
|
دهه1970
|
كريس آرگريس و دونالد شون كار بر روي علم عملي را شروع كردند؛ مطالعه چگونگي برخورد ارزشهاي مورد حمايت با ارزشهايي كه پايه و اساس اقدامات واقعي است.
|
1979
|
چارلي كيفر، جي فارستر، پيتر سنگه و رابرت فريتز سميناري تحت عنوان «رهبري و تسلط» برگزار كردند.
|
1982
|
پيتر سنگه، آريه دوگاس، بيل اوبراين، ري استاتا و تعدادي از رهبران اجرايي گروه مطالعاتي «سازمان يادگيرنده» را در MIT تشكيل دادند.
|
1989
|
چارلز هندي كتاب «عصر سنت گريزي» را منتشر كرد.
|
1989
|
«مركز يادگيري سازماني» به رياست سنگه در MIT تشكيل شد و ادگار شاين، گريس آرگريس، آريه دوگاس، ري استاتا و بيل اوبراين مشاورين اصلي آن بودند.
|
1990
|
كتاب «پنجمين اصل» پيتر سنگه منتشر شد.
|
1993
|
مقاله ديويد گروين منتشر شد كه بيان ميداشت «تنها آن نوع يادگيري براي مديران مفيد خواهد بود كه قابل اندازهگيري باشد.»
|
1997
|
كتاب «سازمان زنده» توسط آريه دوگاس منتشر شد.
|
1997
|
كتاب «درباره يادگيري سازماني» توسط كريس آرگريس منتشر شد.
|
1999
|
كتاب «رقص تغيير» توسط پيتر سنگه و همكارانش منتشر شد.
|
منبع: برگرفته از (بواني، 2003)
:: برچسبها:
سير تاريخي مفاهيم يادگيري سازماني ,